خاطرات و عنایات سفر اربعین 1442 ه.ق قسمت چهارم
بسم الله النور
الحمدلله الذی خلق الحسین علیه السلام و جعله مصباح الهدی و سفینة النجاة
پرواز با کمی تاخیر انجام شد دوگروه مسافر در پرواز بود گروه اول فرودگاه نجف
و گروه دوم که فقط 10 نفر بودیم و اونم فقط من ایرانی فرودگاه بغداد
(از اون ده نفر در ردیف ما ذاکر بااخلاص و مشهور عراقی اهلبیت علیهم السلام
جناب عمار الکنانی بود که از همون شب باهم دوست شدیم و هر از گاهی در واتساب در ارتباطیم)
حاج ریاض قرار بود بیاد ساحة عباس بن فرناس (اونایی که رفتن فرودگاه بغداد میشناسند)
تقریبا 7 یا 8 کیلومتر با فرودگاه فاصله داره و ورود مستقبلین به فرودگاه ممنوع هست ، قرارمون اونجا بود...
در حال انجام تشریفات فرودگاهی ما رو نگه داشتن و گفتن باید ویزای اضطراری برات صادر بشه
و مجبور به انتظار شدیم پشت گیت ...
بعد از چند دقیقه ای یه اقای جوانی امد و اسم منو به لقب ابوزینب صدا زد جواب دادم و گفت من از طرف حاجی اومدم
منتظرم تا کارت انجام بشه و به اتفاق بریم
بعد از 2 ساعت انتظار ویزای مارو زدن و تحویل دادند اما...
اما گفتند 102 دلار باید بپردازی و من فقط 100.000 دینار عراقی بیشتر نداشتم
با شوخی بهشون گفتم بیشتر ندارم و اونا هم جدی گفتند نمیشه و احتمال بازگشت به ایران با اولین پرواز قوت گرفت..
یهو یاد اون جوانی افتادم که امده بود داخل فرودگاه...
شرطه های اونور گیت رفتند و پیداش کردند و امد پیش ما و کسری مبلغ ما رو پرداخت کرد و رد شدیم..
اما اینکه این جوان از کجا پیداش شده بود خودش از عنایات ارباب در این سفر بود که قصه ای دارد ...
ادامه دارد...
- ۰۰/۰۹/۰۷